غلام در جنوب ایران غواص است. او به ستاره علاقه دارد. یک روز ستاره که بدهی سنگینی بالا آورده و ظلی حکم جلب او را گرفته است, از غلام کمک می خواهد. غلام تصمیم می گیرد به ستاره کمک کند. غلام برای حل مشکل ستاره از مرتضی کمک می گیرد. غلام و مرتضی با هم همراه می شوند و خودشان را به دردسرهای زیادی می اندازند, در حالی که هر مانعی که از پیش رو برمی دارند, مانع بزرگتری سر راهشان می بینند که باید بر آن غلبه کنند. از آن طرف سیاوش به دلایل علاقه ای که به شیرین دارد, باید ستوده, شوهر سابق شیرین را تعقیب کند و بفهمد ستوده دنبال چیست, چرا که شیرین به دنبال انتقام از ستوده است. غلام که از قبل سیاوش را می شناسد, برای حل یکی از مشکلاتی که با آن رو به رو می شود, به کمک سیاوش نیاز پیدا می کند و این باعث می شود سیاوش هم با غلام و مرتضا همراه شود و داستان بدهی ستاره به ظلی و داستان انتقام شیرین از ستوده, به هم گره بخورد.
- وضعیت پخش در حال پخش
- سال انتشار 1400
- سال های پخش 1400
- زبان فارسی
- مدت زمان 60 دقیقه
غلام و مرتضی می پذیرند به سیاوش کمک کنند. از آن طرف ستوده توانسته رد همسر یکی از سارقان دهه 60 را در استانبول بزند. او به همراه مهسا به دیدار زن می رود تا اطلاعات بیشتری را از سرقت لوح های هخامنشی به دست بیاورد.
قاتل هاکان یک پلیس فاسد است. او می خواهد غلام و مرتضی را هم به قتل برساند که دیگر کسی نتواند او را شناسایی کند. از آن طرف سیاوش به دنبال راهی است تا بتواند اطلاعاتی را که در دفترچه ی ستوده نوشته شده، به دست بیاورد.
فردی ناشناس، هاکان را به قتل رسانده است. غلام و مرتضی در صحنه قتل دیده شده اند. آن ها که توسط پلیس تعقیب می شوند، جایی برای رفتن ندارند و در استانبول آواره شده اند.
غلام و مرتضی لباس هایی را که مواد مخدر در آن ها پنهان شده بود، به هاکان تحویل داده اند، اما افراد هاکان مواد مخدری در آن ها پیدا نمی کنند. هاکان دستور می دهد غلام و مرتضی را بیاورند و بپرسند که با مواد مخدر چه کرده اند. این در حالی است که غلام و مرتضی نمی دانسته اند دارند مواد حمل می کنند و لباس ها را انداخته بودند توی آب و مواد مخدری دیگر وجود ندارد که آن ها از آن با خبر باشند.
سیاوش به ترکیه رفته تا سر از کار ستوده در بیاورد. غلام و مرتضی هم به دنبال سیاوش میروند تا پول مردم را از او پس بگیرند و خودشان را از مخمصه نجات بدهند. غلام و مرتضی بدون اینکه بدانند، قرار است مواد مخدری را که در لباسها پنهان شده، از مرز رد کنند و به استانبول برسانند. اما این کار برای آنها دردسرهای زیادی را به دنبال دارد…
غلام و مرتضی میخواهند سیاوش را پیدا کنند که پولهای شرطبندی را از او پس بگیرند. آن ها با کمک ابی می فهمند سیاوش به استانبول رفته است و حالا باید راهی برای رفتن به ترکیه پیدا کنند…
غلام و مرتضی بدون اینکه بدانند ماموریتشان با شکست رو به رو شده، میخواهند سهمشان را از سیاوش بگیرند، اما او را پیدا نمیکنند. مسابقه اسب دوانی لغو شده و آنهایی که روی مسابقه شرطبندی کرده بودهاند، پولشان را میخواهند. پولهای شرطبندی وارد حسابهای بانکی غلام و مرتضی شده بوده است…
ستاره به خانه ی نوذر بازمی گردد. غلام و مرتضی به سیاوش قول داده اند برای او کاری انجام بدهند و حالا سیاوش ماموریتی عجیب به آن ها می دهد. از آن طرف ستوده به دنبال لوح های هخامنشی است، آدرس مال خری را پیدا می کند که در دهه 60 قرار بوده آن لوح ها را از سارقین بخرد…
غلام و مرتضی راه نفوذ را به مزرعه پرورش ماهی ظلی پیدا میکنند. ستاره هم به آن ها کمک میکند. آنها در مزرعه به دنبال مدرکی میگردند که بتوانند با استفاده از آن، چک و سفتههای ستاره را از ظلی پس بگیرند …
سیاوش به دنبال آن است که سر از کار ستوده، همسر سابق شیرین، در بیاورد و برای همین تماسهای غلام را پاسخ نمیدهد. اما غلام و مرتضی با کمک ابی، او را پیدا میکنند.
غلامرضا و مرتضی با ظلی درگیر می شوند و حالا باید راه جدیدی را برای حل مشکل ستاره بیابند. آن ها به کمک سیاوش نیاز دارند و باید سیاوش را پیدا کنند.
غلام در جنوب ایران غواص است. ستاره از غلام درخواست می کند جنس هایش را از آب بیرون بکشد . غلام که میبیند ستاره با مشکلات فراوانی رو به رو شده، تصمیم می گیرد به او کمک کند.
- برچسب ها